- مشخصات کتاب
- جلد 1
- اشاره
- مقدمه
- شرح واقعه مشرف شدن
- مقدمه
- در شروع بشرح كتاب من لا يحضره الفقيه
- كتاب الطهارة
- اشاره
- باب المياه:و طهرها و نجاستها
- اشاره
- آيات مربوط به آب
- آب پاك و پاك كننده است
- استعمال آب مشكوك اشكالى ندارد
- بيان مقدار كر
- طهارت با آب گلاب
- وضو ساختن به آبى كه به آتش گرم شده باشد اشكالي ندارد
- ميتة و خون و بول و عذرة و خمر آب را نجس مى كند
- قىء طاهر است
- سؤر حلال گوشت پاك است
- اگر وزغ در ظرفى افتد يا داخل شود و بيرون آيد آن آب را بايد
- اگر سگى در آب افتد،يا از آب بخورد
- آبى كه خود به خود گنديده باشد
- آبى كه گربه از آن خورده باشد
- وضو ساختن از سؤر يهودى و نصرانى و ولد الزنا
- آبى كه در آن اسب،و استر،و الاغ،بول مى كنند و سگان از آن مى خورند،و جنب در آنجا غسل مى كند
- طهارت از بول در بني اسرائيل
- پوست خوكى كه او را دلو كنند و آب بكشند
- وضو ساختن از بازماندۀ جنب و حائض
- وضو يا غسل از آبى كه متغير باشد به نجاست
- اگر شخصى داخل حمام شود و ظرفى نداشته باشد كه از آنجا آب بردارد
- وضو ساختن از بازمانده آب وضوى جماعت مسلمانان
- اگر مسلمانى در حمام با ذمى مجتمع شوند اول مسلمان غسل
- جايز نيست وضو و غسل كردن به غساله حمام
- آبى كه در حمام جمع مى شود از آب غسل مردم اگر به جامه رسد
- وضو ساختن از آبى كه از اعضاى وضو ريخته باشد
- آبى كه كه شخصى به آن آب وضو ساخته باشد
- آبى كه مرغ خانگى از آن خورده باشد آيا نجس است چون عذره مى خورد
- سؤر حيوان حلال گوشت
- وضو با آبى كه از آن خورده باشد باز يا چرخ يا شاهين
- اگر شخصى خون از بينى او بيايد پس بتكاند آن را پس آن خون قطره ها خرد شود و به ظرف برسد
- ماكيان و مرغ پرنده و امثال اينها هر گاه بر عذره راه روند و پاى اينها نجس شود
- اگر در مشك بزرگ آب موشى بيفتد
- اگر موشى يا غير آن از حيوانات در چاه آبى بيفتد و بميرند و از آن آب خمير كنند
- اگر موشى در خم روغن يا عسل يا آرد بافتد
- اگر موشى داخل خمى از روغن شود و موش را درآورند پيش از آن كه بميرد
- موش و سگ هر گاه از نانى بخورند يا بو كنند
- وضو ساختن از حوضهائى كه در آنجا بول مى كنند
- جايز نيست وضو ساختن به شير
- وضو ساختن از نبيذ
- اگر شخصى غسل كند از
- آب استنجاء
- اگر حيوان مردۀ در آب روان باشد
- آب ايستاده كه مردار در آنجا باشد
- كسى كه جنب شود در سفرى و يافت نشود مگر برف
- باكى نيست كه جنب دست در اندرون خم كند و بدست آب از آنجا بردارد
- ترشح آب غسل جنب
- مرد و زن از يك ظرف غسل كنند
- منزوحات بئر
- انسان
- اگر موشى در چاهى افتد و بميرد و از هم نپاشد
- اگر الاغى در چاه افتد و بميرد
- اگر سگى در چاه افتد و بميرد
- اگر گربه در چاه افتد
- اگر مرغ خانگى يا خروس يا كبوتر در چاه بميرد
- اگر شتر يا گاو نرى در چاه بميرد
- اگر چند قطره خون در چاه ريزد
- مردى كه بالغ باشد در چاه بول كند
- اگر كودكى كه غذاى او بر شيرش غالب باشد بول كند در چاه
- اگر در چاه افتد زنبيلى از فضله آدمى
- هر گاه عذره آدمى در چاه افتد
- در حريم چاه
- هر گاه چيزى در چاه افتد و بوى آب را متغير سازد
- وضو با آب گرم
- اگر قطره خمر يا نبيذ از شرابهاى ديگر در خميرى افتد
- وضوي با آب نجس
- غسل جنابت در باران
- وضو با سؤر موش
- اگر وزغ در چاه افتد از آن سه دلو آب مى كشند
- اگر گوسفندى يا چيزى كه در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بميرد
- حكم وقوع سرگين در چاه
- چاهى كه داخل مى شود در آن چاه آب راه و در آن آب هست بول و عذره آدمى و بولهاى حيوانات
- جايز نيست كه شخصى بول كند در آب ايستاده
- بول كردن در آب ايستاده سبب فراموشى است
- باب ارتياد المكان للحدث
- اشاره
- حضرت رسول از همه كس احترازش از بول بيشتر بود
- دعاى هنگام وضو
- و هرگز كسى مدفوع پيامبر را نديد
- آداب تخلي
- مواضع كراهة تخلي
- اكرام كردن نان
- نهى فرمودند كه شخصى بول كند در هوا از پشت بام يا جاى بلندى
- استنجا به دست راست كردن از جفاست
- غسل در ميان آن خانه كه در آنجا بول مى كنند
- هر گاه شخصى خواهد كه استنجا كند چگونه بنشيند
- هر گاه شخصى بول كند دست راست خود را به ذكرش نرساند
- بسيار نشستن و مكث كردن در ادب خانه سبب بواسير است
- ذكر هنگام تخلي
- ذكر اللّه حسن على كل حال
- جايز نيست كسى داخل خلا شدن با انگشترى كه بر آن اسم خداى تعالى باشد
- هر گاه انگشترى داشته باشد كه نگينش از سنگ ريزه چاه زمزم باشد در حال استنجا از دست بيرون آورد
- چون فارغ شود و قضاى حاجت او بشود بگويد كه شكر مر خداوند را
- استنجاى غايط آنست كه سه سنگ پاك بمالند
- جايز نيست استنجا به سرگين و استخوان كردن
- اولين استنجاء به آب
- مقدار استنجاء
- كسى كه نماز كند و بعد از نماز به خاطرش رسد كه استنجا بول نكرده بود
- كسى كه فراموش كند استنجاى غايط را تا نماز كند
- استنجاء غايط به سنگ و كهنه و كلوخ
- مكروه است حرف زدن در حالت بول و غايط
- مبالغه در شستن مطلوب است
- جايز نيست قضاى حاجت در سايه اى كه قافله در آنجا منزل مى كند
- كسى كه بول او منقطع نشود
- كسى كه بول كرده باشد و غايط نكرده باشد استنجاى غايط بر او واجب نيست
- كسى كه وضو بسازد و بعد از آن بادى از او بيرون آيد
- حضرت را صلوات اللّه عليه كه از خواب بيدار مى شدند پس وضو مى گرفتند
- باب اقسام الصلاة
- باب وقت وجوب الطهور
- باب افتتاح الصلاة و تحريمها و تحليلها
- باب فرايض الصلاة
- باب مقدار الماء للوضوء و الغسل
- باب صفة وضوء رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله:
- باب صفة وضوء امير المؤمنين صلوات اللّه عليه:
- باب حد الوضوء و ترتيبه و ثوابه:
- باب السواك:
- باب علة الوضوء:
- باب حكم جفاف بعض الوضوء قبل تمامه
- باب في من ترك الوضوء او بعضه او شك فيه
- اشاره
- نماز بدون وضو حرام است
- هشت كسند كه نماز ايشان مقبول الهى نيست
- كسى كه بي وضو نماز كرده باشد از روى فراموشى
- شخصى كه در حال وضو مى ماند جزوى از روى او كه آب به آن نرسيده باشد
- هر گاه فراموش كنى مسح سر را
- كسى كه بعد از وضو شك در اعضاء وضو كند
- كسى كه يقين در وضو و حدث داشته باشد و نداند كه كدام يك پيشتر است
- باب ما ينقض الوضوء
- باب ما ينجس الثوب و الجسد
- اشاره
- مذى سبب وضو نيست و جامه را نجس نمى كند
- آبهائي كه از انسان خارج مى شود
- لباس نجس انسان را جنب نمى كند
- حكم عرق جنب از حرام
- حكم عرق زن حائض
- شخصى كه محتلم شود و جامه اش نجس شود و جامه ديگر نداشته باشد
- جامه كه نجس شده باشد به بول اگر آن را در آب روان بشويند يك مرتبه آن را مى شويند
- حكم پاك كردن فرش و امثال آن
- شك و وسواس در خروج بول
- زنى كه يك لباس بيشتر ندارد
- حكم آب استنجا
- حكم بول چهارپايان و ديگر حيوانات حلال گوشت
- حكم آثار نجاست پس از شستن
- خون كمتر از درهم
- حكم شك در نجاست
- حكم خون غير جهنده
- نجاست آن چه نماز در آن تمام نيست
- حكم نجاست غير مسرى
- نماز كردن در جامۀ كه شراب به آن ريخته باشد
- نماز كردن در خانه اي كه شراب باشد
- كسى كه بول كند و اندكى از بول برانش بچكد و فراموش كند و نماز كند
- خون قروح و جروح
- نجاست غير مسرى
- باب العلة التى من اجلها وجب الغسل من الجنابة و لم يجب من البول و الغائط
- باب الاغسال
- اغسال مستحب
- غسل جنابت و حيض در كيفيت مساويند
- در روايتى واقع شده است كه هر جا وزغي را بكشد غسل بر او لازم است
- وارد شده است كه هر كه بقصد ديدن مصلوب برود و او را ببيند غسل بر او واجبست
- غسل جمعه و جنابت و استحاضه
- غسل نفاس واجب است
- بقيه غسلهاي واجب و مستحب
- غسل توبه
- تنها وجوب غسل جنابت از قرآن استفاده مى شود
- غسل جنابت از وضو كافى است
- باب صفة غسل الجنابة
- آداب غسل جنابت
- اكل جنب در حال جنابت سبب فقر است
- خواب در حال جنابت
- شخصى كه بى لنگ غسل كند و كسي او را نبيند
- وجوب غسل به دخول حشفه
- رطوبت مشتبه بعد از غسل
- احتلام زن در خواب
- هر گاه جنبى سر به آب فرو برد يك مرتبه
- كسى كه در روزى يا شبى چند مرتبه جنب شود كافى است او را يك غسل مگر آن كه غسل بكند
- جنب همه قرآن را بخواند بغير از چهار سوره عزيمه
- كسى كه جنب باشد يا بى وضو باشد پس مس قرآن نكند
- جايز نيست حايض و جنب را كه داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن
- هر گاه زنى خواهد كه غسل جنابت كند حائض شود
- باكى نيست كه جنب خضاب كند و رنگ به بندند
- باكى نيست كه جنب در مسجد خواب كند يا بگذرد
- جنب مى تواند در اول شب بخواب رود تا آخر شب
- كسى كه جنب شود در زمينى كه نيابد در آن زمين مگر آب بسته
- باكى نيست كه در غسل موالات نباشد
- اگر حدثى صادر بعد از آن كه سر را شسته باشى پيش از آن كه بدنت
- رعايت ترتيب در غسل
- باب غسل الحيض و النفاس
- حيض در لغت و اصطلاح
- اولين خوني كه بر زمين ريخت
- حيض در اول خلقت
- حضرت فاطمه صلوات اللّه عليها مثل شما زنان نيست كه او خون
- زنان بهشت حيض نمى شوند
- كمترين زمان حيض سه روز است
- محرمات بر حائض
- اگر خون از ده روز درگذرد
- اقل ايام طهر ده روز است
- و حايض غسل مى كند به نه رطل
- هر گاه زن در ايام عادت حيض خون زرد ببيند
- جايز نيست حايض را كه حنا بر دست و پا گذارد
- فرزند در شكم مادر روزى او چه چيز است؟
- زن آبستن هر گاه خون ببيند
- بر حايض واجب است كه قضاى روزه بكند
- جايز نيست كه جنب و حايض نزد تلقين احتضار ميت حاضر شوند
- هر گاه زنى سال او پنجاه شود بعد از آن حيض نمى بيند
- زنى اول مرتبه خون ببيند و عادتى او را حاصل نشده باشد
- قرئ كه حق سبحانه و تعالى فرموده است سه طهر است
- زنى كه پاك شود از حيض در وقت عصر واجب نيست كه نماز ظهر را بكند
- هر گاه پاك شود از خون حيض در وقت نمازى و تأخير كند غسل را تا
- اگر زنى دو ركعت نماز ظهر بگذارد و خون حيض بيايد
- هر گاه زنى در نماز باشد و گمان كند كه حايض شده است
- اگر چند ماه خون نبيند
- اگر خون يك ماه بند آيد
- بر حايض واجب نيست كه بعد از حيض بشويد جامهائى را كه در حالت حيض پوشيده باشد
- جايز نيست جماع كردن زن در حالتى كه حايض باشد
- اگر زن پاك شده باشد پيش از غسل فرجش را بشويد بعدا جماع كند
- كفاره وطي حائض
- استبراء كنيز
- هر گاه زن خواهد كه غسل حيض كند بر او لازمست كه استبرا كند
- هر گاه زن زردى ببيند به صفت خون حيض نباشد
- اگر بر زن مشتبه شود خون حيض و خون جراحت رحم
- اگر بكارت زنش را ببرد و خونش بند نشود و نداند كه آن چه مى آيد خون حيض است يا خون بكارت
- خون بكارت از لبهاى فرج در نمى گذرد
- صفات خون حيض
- هر گاه زنى پنج روز خون ببيند و پنج روز پاكى
- زن حايض هر گاه در سفر باشد و پاك شود و آب آن قدر نداشته باشد كه از براى غسلش كافى باشد
- بر زن جايز نيست نگاه به فرج ديگرى كند
- زنان حضرت صلى اللّه عليه و آله وقتى كه حايض مى شدند نماز نمى كردند
- هر گاه زنى ادعا كند كه در يك ماه سه حيض ديده ام و عدّه ام سرآمده است آيا مى شنوند از او
- باز كردن مو هنگام غسل
- استشهاد به فعل همسران پيامبر
- و هر گاه زنى بزايد و خونش آيد ده روز ترك نماز مى كند
- چون اقل حيض سه روز است و اكثرش ده روز است
- اصحاب ما روايت كرده اند كه چهل روز ترك نماز مى كند
- زنى كه يك روز يا دو روز در زاييدن داشته باشد يا بيشتر و زردى يا
- باب التيمم
- آية تيمم
- بيان وجه احكام وضو و تيمم
- تيمم عمار
- پس هر گاه شخصى خواهد كه تيمم بدل از وضو كند
- شخصى كه جنب شود آب را تيمم مى كند،چون بيابد آب را پس غسل كند و اعاده نكند نماز را
- هر گاه شخصى تيمم داشته باشد و به آب رسد و وضو يا غسل نكند
- اگر كسى بيابد آب را در وقتى كه داخل نماز شده قطع كند نماز را و وضو بسازد
- كسى كه تيمم كند و چون خواهد كه شروع در نماز كند آب بهم رسد
- اگر شخصي آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تيمم كند و دو ركعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد
- تيمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حيض آيا مساويند
- شخصى كه بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود
- شخصى كه شكم رو داشته باشد يا عضوى از اعضاى او شكسته باشد ايشان را امر به تيمم مى كنند
- شخص جنب شده بود و آبله داشت او را غسل دادند و مرد
- اگر جنب خوف هلاك داشته باشد به سبب سرما تيمم كند
- شخصى كه در سفر باشد و تيمم كند و نماز كند بعد از آن به آب رسد و اندكى از وقت مانده باشد
- اى ابو ذر صعيد كه تيمم ترا كافيست ده سال
- هر گاه جنب شود شخصى در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تيمم كند و وضو نگيرد
- غسل جنابت مقدم بر غسل ميت است
- غسل جنابت بر وضو مقدم است
- خائف از مرض تيمم مى كند
- كسى كه در مجامع روز جمعه يا روز عرفه باشد و نتواند
- كسى كه تيمم كند و آب داشته باشد و فراموش كرده باشد كه آب دارد
- هر كه محتلم شود در يكى از مساجد بيرون آيد و غسل كند مگر آن كه در مسجد الحرام يا در مسجد سيد المرسلين باشد
- جلد 2
- مشخصات کتاب
- اشاره
- تتمة كتاب الطهارة
- باب غسل يوم الجمعة و دخول الحمّام و آدابه
- اشاره
- دخول حمام و آب بدون لنگ
- غسل جمعه واجبست بر مردان و زنان در سفر و حضر
- زمان غسل جمعه
- دعاى هنگام غسل جمعه
- غسل روز جمعه مطهر و كفاره است گناهان را از جمعه تا جمعه
- سبب غسل روز جمعه
- آداب غسل جمعه
- خواندن قرآن در حمام
- واجبست بر مرد كه چشم خود را به پوشد از نظر كردن به عورت مردان و
- نظر كردن به عورت كفار مثل نظر كردن به عورت الاغ است
- حمام بهترين و بدترين خانه است
- از آداب آنست كه آدمى فرزند خود را با خود به حمام نبرد
- زن به حمام نرود
- كسي كه اطاعت زنش بكند
- شخصى كه ترك كند غسل جمعه را از روى نسيان يا عمد
- بدن خود را به زمين حمام مرسان
- سواك كه مسواك كردن در حمام موجب ريختن دندانهاست
- جايز نيست وضو ساختن و غسل كردن از غساله حمام
- در روز جمعه زينت كنيد
- ناشتا داخل حمام مشويد
- مطلوب اين باشد كه سر برهنه از حمام بيرون نيايند
- حمام يك روز نه يك روز گوشت بدن را زياده مى كند
- منقولست كه آن حضرت سلام اللّه عليه نوره مى كشيدند
- نهي از سلام در حمام
- عورت مؤمن بر مؤمن حرام است
- ران از عورت نيست
- تحريض بر نوره كشيدن
- سزاوار آنست كه اجتناب كنند از نوره كشيدن در روز
- باكى نيست كه شخصى ازاله چرك بدن كند در حمام به آرد بو داده
- فايده حنا و نوره
- در تراشيدن سر
- گرفتن مو از بينى سبب حسن رو است
- هر جمعه سر خود را شستن به خطمى سبب ايمنى است از پيسى و ديوانگى
- شستن سر به سدر روزى را مى كشاند
- كسى كه پاهاى خود را بشويد بعد از بيرون آمدن از حمام
- شاد باش به كسي كه از حمام خارج مى شود
- عمده دردها و مرضها سه است
- سه چيز است كه بدن را از هم مى پاشند
- ناخن گرفتن در روز جمعه
- گرفتن شارب در هر جمعه
- هر كه ناخنها را در روز پنجشنبه بگيرد
- زنان اندكى از ناخنهاى خود را بگذارند از براى زينت
- هر گاه ناخنها و مو را بگيرند سنت است كه آن را دفن كنند
- شانه كردن مو نزد هر نمازى
- سه چيز است كه هر كه لذت يا ثواب آن را بداند آنها را ترك نخواهد كرد
- كوتاه كردن موى سر
- هر كه موى سر را بگذارد مى بايد كه آن را تربيت نيكو بكند
- تأكيد بر باز كردن فرق سر
- پشت لب بالا را بيخ بچينيد و ريش را دراز كنيد
- در مذمت ريش بلند
- در مدح موى سفيد
- در كندن موى سفيد
- چهار چيز از اخلاق انبياست
- زمان ناخن گرفتن و حجامت
- باب غسل الميت
- در اجر بردن مريض
- در عيادت مريض
- در زيارت برادر مؤمن
- بوسيدن پيشاني و دست مؤمن
- نفع رساندن به مؤمنين
- در ظهور حضرت مهدى
- حقوق مؤمن بر مؤمن
- و اما شروط عيادت
- دعاهاى مجرب هنگام مرض
- آداب احتضار و دعاهاى آن و تلقين كردن
- عاقلترين اوقات مؤمن حالت موتست
- توجيه ميت به طرف قبله
- توبه قبل از مرگ
- كيفية قبض روح ملك الموت
- مؤمنى از دار دنيا بيرون نمى رود مگر به رضا و خشنودى
- تلقين موجب نجات است
- موت فُجأة سبب راحتى مؤمن است
- مرگ كفاره گناه هر مؤمنى است و تخفيف مى دهد گناهان را
- شيطان هنگام مرگ حاضر مى شود
- مؤمن محبوب خود را هنگام مرگ مى بيند
- مؤمن هنگام مرگ نوراني مى شود
- آخرين مزه كه آدمى مى يابد در وقت مردن مزه انگور است
- ملك الموت چگونه قبض روح مؤمنان مى كند
- هر كس كه مرگ او را حاضر مى شود حضرت رسول و ائمه معصومين را مى بيند
- چون جان به حلق مى رسد جاى او را در بهشت به او مى نمايند
- چه كسي جانها را مى گيرد
- دوست حضرت امير المؤمنين آن حضرت را در سه موضع مى بيند
- ملك الموت دفع مى كند شيطان را از كسى كه محافظت نموده است نمازها را
- چون بنده در روز آخر دنيا و روز اول آخرت باشد در برابر او ممثل مى شود مال او و فرزندان او و عمل صالح
- هر كه در روز جمعه يا شب جمعه بميرد
- هر ميتى كه مردن او را نزديك مى شود حق سبحانه و تعالى به او باز مى دهد از بصيرت و شنوايى و عقل
- هر گاه آدمى در حالت جان كندن دستها يا پاها يا سر را حركت دهد
- هر گاه جان كندن بر ميت دشوار شود
- چون بميرد واجبست كه بگويند كلمه استرجاع را
- از چه سبب است كه ميت را غسل مى دهند
- هيچ روحى از بدن بيرون نمى رود تا آن كه جاى خود را مى بيند
- هر كه در حالت احرام بحج يا به عمره بميرد
- هر كه بميرد در يكى از مكه يا مدينه يا در حرم
- هر گاه زنى در زاييدن تا انتهاء نفاسش بميرد
- هر كه در غربت بميرد شهيد از دنيا مى رود
- تفسير قول حق سبحانه و تعالى كه ترجمه اش اينست كه هيچ نفسى نمى داند كه فردا چه خواهد كرد
- هر گاه مؤمن مى ميرد مكانهاى كه عبادت مى كرده بر او مى گريند
- هر كه فردا را از عمر خود داند پس بد مصاحبت كرده است با مرگ
- خديجه در حال احتضار
- شش كسرا ضامنم كه به بهشت روند
- كرامت و تعظيم ميت آنست كه او را زود به قبر رسانند
- ثواب غسل دادن ميت چه چيز است
- آيا از جهت غسل ميت حدى از آب مقرر هست
- جهت غسل ميت آب را گرم نمى بايد كرد
- ميت را تنها مگذاريد كه شيطان با او بازى مى كند
- ميت را در فضاى غير مسقّف غسل مى توان داد
- هر يك از زن و شوهر غسل يكديگر مى توانند داد مطلقا
- حضرت فاطمه زهرا را حضرت امير المؤمنين غسل دادند
- باب المس
- اشاره
- هر عضوى از اعضاى آدمى را كه مس كند و استخوان داشته باشد غسل واجبست
- غسل نيست مگر در ميت آدمى
- ميت آدمى اگر سرد نشده باشد بر او غسل واجب نيست
- در بوسيدن ميت نزد مردن خواه نمرده باشد يا مرده باشد و گرم باشد باكى نيست
- كسى كه جامه او به بدن مرده آدمى رسد يعنى پيش از غسل و بعد از سرد شدن بر اوست كه بشويد
- كسى كه غسل مى دهد ميت را اول كفن ميت را مهيا مى كند
- دو چوب از درخت خرما كه تر باشد و نوشتن شهادتين بر كفن
- سعى كنيد در نفيس بودن كفن كه روز قيامت در اين كفنها مبعوث خواهيد شد
- مستحب است كه ميت را كفن كنند در جامۀ كه در آن جامه نماز مى كرده باشد
- جايز نيست كه ميت را كفن كنند به كتان و نه به ابريشم
- سزاوار آنست كه پيراهن ميت سجاف نداشته باشد و تكمه و بندش را نبندند
- آدابي از غسل ميت
- كافور كامل از جهت حنوط ميت يا غسل و حنوط هر دو سيزده درم و ثلثى است كه هفت مثقال صيرفى باشد
- حنوط مرد و زن مثل يكديگرند
- چون غاسل فارغ شود از شستن سيم پس سنت است كه دستها را از مرفق تا سر انگشتان بشويد
- چون از غسل فارغ شود سنت است كه بدن ميت را به جامه خشك كند تا كفن تر نشود
- جايز نيست كه آب غساله كه از بدن ميت ريخته مى شود در چاه بول و غايط
- جايز نيست كه ناخنهاى ميت را بگيرند
- غاسل ابتدا مى كند به وضو
- مستحبات هنگام كفن
- چون از كفن ميت فارغ شود حنوط كند ميت را
- جايز نيست كه بگويند كه رفق كنيد به ميت يا ترحم كنيد بر او كه ديرتر او را دفن كنيد
- اگر از ميت نجاستى ظاهر شود بعد از غسل غسل را اعاده نمى كنند
- هر كه كفن كند ميتى را چنانست كه ضامن پوشش او شده است تا روز قيامت
- جنب هر گاه بميرد او را يك غسل مى دهند
- ناخنهاى ميت را نمى توان گرفت و موى زير بغل او را نمى توان كند
- گر زنى بچه سقط كند كه خلقتش تمام شده باشد غسل مى دهند او را
- كفن واجب سه قطعه است
- حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله را در سه جامه كفن كردند
- امام باقر در وصيت نامه نوشت كه او را كفن كنند در سه جامه
- مرده را مى توان در سه جامه سر تا سرى كفن كرد بى پيراهن
- زنى كه در نفاس بميرد او را غسل دهند چنانكه زن پاك را غسل مى دهند
- زنى كه بميرد و زنى نباشد و مرد محرمى نباشد
- كودك را تا سه سال زنان مى توانند غسل دهند
- مرد زن و مادر و خواهر خود را غسل مى دهد و زن محرم خود را
- مردى كه بميرد و نباشد با او مردى مسلمان و نه زن مسلمانى كه از خويشان او باشد
- پنج كسند كه سه روز انتظار ايشان مى بايد كشيد كه مبادا سكته كرده باشند و نمرده باشند
- كسى كه آبله داشته باشد و بميرد آب بر او مى ريزند اگر خوف آن باشد كه اگر دست بمالند چيزى از پوست او جدا شود
- هر گاه شخصى در كشتى بميرد او را غسل مى دهند و سنگى در پاى او مى بندند و در دريا مى اندازند
- مرد و زنى را كه مى خواهند سنگسار كنند غسل مى دهند و حنوط مى كنند و كفن مى پوشانند پيش از كشتن بعد از آن سنگ باران مى كنند
- هر گاه شخصى را از حلق كشيده باشند كه راهزنى كرده باشد بعد از سه روز او را از دار به زير آورند و غسل دهند و نماز كنند و دفن كنند
- شخصى كه او را درنده يا مرغان خورده باشند و استخوانهاى او مانده
- امير المؤمنين صلوات اللّه عليه غسل نداد عمار بن ياسر را،و نه هاشم بن عتبة را
- هر گاه به شهيد رسند و بقيه حيات چيزى مانده باشد خواه در معركه بميرد و خواه در غير معركه او را غسل مى دهند
- حنظله را ملائكه غسل دادند
- از شهيد پوستين و موزه و كلاه و عمامه و كمربند و زير جامه را
- محرم هر گاه بميرد غسل مى دهند او را به سدر و قراح و غسل كافور نمى دهند
- كسى كه در معركه جنگى كشته شده باشد كه آن جنگ به فرموده حق سبحانه و تعالى نبوده باشد او را غسل مى دهند
- هر گاه زن حامله بميرد و فرزند در شكمش زنده باشد مى شكافند
- چراغ روشن كردن در خانه امام باقر پس از رحلتش
- كسى كه جنب باشد و خواهد كه ميت را غسل دهد مستحب است كه وضو بسازد
- كسى كه غسل دهد ميتى را و خون بسيار از او آيد و منقطع نشود
- غسل مس ميت مى كند كسى كه غسل مى دهد ميت را
- بوسيدن امام صادق ع جنازه اسماعيل را
- حضرت سيد المرسلين صلى اللّه عليه و آله بوسيدند عثمان بن مظعون را بعد از موت او
- باب الصلاة على الميت
- هر كه از عقب جنازه برود حق سبحانه و تعالى از جهت او چهار حصه از ثواب بنويسد
- هر كه چهار گوشه تابوت را بگيرد حق سبحانه و تعالى بيست و پنج گناه كبيره او را بيامرزد
- پياده رفتن پشت سر تابوت بهتر است از پياده رفتن پيش پيش تابوت
- در حمل تابوت هر جانبى كه آسان باشد برمى دارند
- حمل چراغ و آتش با جنازه
- راه رفتن همراه جنازه
- نماز بر آدم ع
- نماز ميت خواندن رسول خدا ص
- كسى كه نماز كند بر ميتى پس بايد كه نزد سر او بايستد
- اقوال در نماز ميت بعد از تكبيرات
- چون از نماز فارغ شود از جاى خود به جايى ديگر تا نبيند جنازه را بر دستهاى مردان
- علت اين كه بر بر ميت پنج تكبير مى گويند
- كسى كه نماز كند بر زن محاذى سينۀ او مى ايستد
- در نماز بر ميت سلام نيست مگر در حال تقيه
- حضرت سيد المرسلين صلى اللّه عليه و آله هفتاد تكبير بر حمزه گفتند
- كسى كه تكبير گفته باشد بر جنازۀ يك تكبير يا دو تكبير و جنازه ديگر با او بياورند
- كسى كه نماز كند بر جنازه و ظاهر شود كه گشته بوده است
- هر گاه شخصى در اثناى نماز برسد و يك تكبير يا دو تكبير را با امام دريابد
- چهل مرد مؤمن در نماز بر او يا مطلقا خواه كه خداوندا ما از او نمى دانيم مگر خوبى
- نماز بر ميت را در مسجد مى توان كرد
- هر گاه زنى بميرد شوهرش احق است به او در نماز
- اولى مردمان به پيش نمازى نماز ميت كسى است كه ولى او را مقدم دارد
- هر گاه فوت شود از تو نماز كردن بر ميت
- اگر دو نفر بر جنازه نماز كنند اشكال يكى از ايشان در عقب ديگرى مى ايستد
- زن بر زن نماز ميت مى خواند
- نماز بر هر مسلمانى واجب است و لو خود كشي كرده باشد
- نماز عريانا بر ميت
- اگر در اثناى سفر به پارهاي چند آدم بر خوردند
- نماز بر سينه است
- اگر عضو تام يافت شود
- هر گاه شخصى را دو نيم كرده باشند نماز مى كنند بر سينه در آن است
- اگر يافت نشود مگر سر ميت نماز بر آن نمى كنند
- طفل هر گاه نماز را بفهمد و تميز داشته باشد بر او نماز مى خوانند
- دعا بر غير مستبصر در نماز ميت
- اگر مرد و زن بودند زن را مقدم مى داشتند به جانب قبله
- هر گاه شخصى را دعوت كنند به ضيافتى و يا به امور ميت بخواند اجابت رفتن به جنازه كند
- نماز مكن بر جنازه در كفش عجمى يعنى در نعل عربى كه پشت پا را نمى پوشاند خوبست
- بي وضو نماز ميت مى توان كرد
- حايض نماز جنازه مى تواند كرد
- چون ميت را به نزديك قبر آورى پس به ناگاه او را داخل قبر مكن
- ولي هر كه را خواست داخل قبر مى فرستد
- چون نظرش به قبر افتد اين دعا بخواند
- حد قبر تا ترقوه است
- تجويز فرمودند كه فرش كنند قبر را به چوب ساج
- هر چيزى را دريست و در قبر از پيش پاهاى ميت است
- زن را به عرض مى گيرند از پيش لحد كه پيش قبله است
- چون داخل قبر شوى كه ميتى را به قبر در آورى بخوان سوره حمد و دعاهاى ديگر را
- بالشى از خاك مى سازند از براى ميت كه سرش به زير نيفتد
- بندهاى كفن را مى گشايند
- تلقين ميت در قبر
- هر گاه قبر او را زيارت كنى رو به قبله كن و هر دو دست را بر قبر گذار و اين دعا را بخوان
- چون قبر درست شود و پر شود پس آب بريز بر قبر ميت در حالتى كه رو به قبر باشى
- تلقين براي دفع نكير و منكر
- باب التّعزية و الجزع عند المصيبة
- اشاره
- هر كه تسلى دهد و صبر فرمايد اندوهناكى را
- تعزيه قبل و بعد از دفن
- از پرسش و صبر فرمودن همين بس است كه صاحب مصيبت ترا به بيند
- سزاوار است صاحب مصيبت ردا نپوشد
- سزاوار نظر به هم سايگان ميت آنست كه اطعام كنند سه روز بيت ميت را
- از رحمت الهى دور است كسى كه ردا نپوشد در مصيبت ديگران
- دريدن جامه در عزا
- فشار قبر بر سعد بن معاذ
- صبر در مصيبت
- انسان فراموش مى كند
- اجري كه در صبر هست
- چون اسماعيل از دنيا رفت حضرت از خانه بى كفش و بى ردا بيرون آمدند
- حضرت سيد الساجدين عليه السلام هر گاه جنازۀ مى ديدند
- چون ابراهيم فرزند سيد المرسلين صلى اللّه عليه و آله فوت شد
- بلا و صبر هر دو متوجه مؤمن مى شوند
- خروج زن در ماتم
- در قبر مگر از كسى كه ايمان خالص داشته باشد و آنها شيعيان صالحند
- زيارت قبرهاى مؤمنان و از بنا كردن مسجدها در قبرستان
- سلام بر اهل قبور
- سخن با اهل قبور
- حضرت فاطمه هر صبح شنبه زيارت قبور شهدا و زيارت حمزه مى آمدند
- هر گاه داخل شوى در قبرستان پس بگو
- زمان زيارت اهل قبور
- كافر اهل خود را زيارت مى كند چه مى بيند
- مؤمن ميت هر گاه كسى به زيارت او مى رود به او انس مى گيرد
- سه روز ماتم ميت را مى گيرند
- حضرت رسول در وقتى كه خبر شهادت جعفر رسيد فرمودند كه از براى اهل
- كسى ترك زينت نكند از جهت كسى زياده از سه روز مگر زن كه در عزاى شوهر خود
- نوحه گر دادن حلالست
- مزد نوحه گرى حلال است
- پيامبر امر كردند بر حمزه گريه كنند
- نماز از طرف ميت
- هديه براي ميت
- دعاى ابو ذر بر قبر فرزندش
- باب النوادر
- اشاره
- مرگ فقيه شيطان را شاد مى كند
- مرگ پسر هيجده ساله
- هلاك قبل از قيامت
- تهنيت بر مصيبت
- شخصى كه به پسر خود يا به دختر خود بگويد كه پدر و مادرم فداى تو باد
- صبر بر دو قسم است
- رضا به قضاى خدا
- گريه ساكن مى گرداند غم و اندوه را
- بهترين و غمناكترين چيز دنيا
- ترحم بر يتيم
- از رسول خدا منقولست كه فرمودند حق تعالى كراهت دارد از براى من شش چيز را
- خاك غير قبر را در قبر نريزند
- كفن از پاكترين اموال باشد
- مرگ شيعيان به شكم درد است
- معناى حديث من جدد قبرا
- جسد مؤمن هم مى پوسد
- بدن پيامبر و ائمه سالم مى ماند
- عرضه اعمال بر رسول خدا
- عذاب قبر بر مصلوب
- اگر سر و ريش ميت را پيش از غسل سدر به كف سدر و خطمى بشويند
- غسل ميت مثل غسل جنب است
- باكى نيست كه ميت بالاى ميت بايستى و غسل دهى
- ملائكه در تشييع جنازه
- بعضى از مستحبات غسل ميت
- روح در بالاى جسد
- ارواح بر صفت اجساد يعنى در قالب مثالى در درختيند از درختهاى بهشت
- جنازه يوسف در شام
- بزرگترين حالات آدمى روز ولادت اوست و كوچكترين حالات او روز وفات
- حق نيافريده است يقينى را كه شكى در او نباشد شبيه تر از مردن
- اول كسى كه از جهت او را در تابوت گذاشتند از مسلمانان
- باب غسل يوم الجمعة و دخول الحمّام و آدابه
- جلد 3
- مشخصات کتاب
- اشاره
- كتاب الصلاة
- اشاره
- باب الصّلاة و حدودها
- باب فرض الصّلاة
- باب فضل الصّلاة
- باب علّة وجوب خمس صلوات فى خمسة مواقيت
- باب مواقيت الصلوات
- باب معرفة زوال الشّمس
- باب ركود الشّمس
- باب معرفة زوال اللّيل
- باب صلاة رسول اللّه
- باب فضل المساجد و حرمتها و ثواب من صلّى فيها
- احترام مساجد و حرمها
- نماز در مسجد الحرام
- نماز در مسجد النبي
- مساجد چهارگانه
- محل دفن حضرت فاطمه
- نماز در مسجد قبا
- نماز در مسجد الغدير
- نماز در مسجد خيف
- نماز در مسجد كوفه
- نماز در مسجد سهله
- نماز در مسجد براثا
- احترام مسجد
- نظافت مسجد
- نماز در بيت المقدس
- ثواب بناى مسجد
- مساجد سقف دار
- محراب مساجد
- سفيد كردن مسجد به پخته شده به عذره انسان
- مسجد كردن مكان نجس
- هر كه به مسجد رود يكى از هشت چيز را مى يابد
- اعلان گم شده در مسجد
- اطفال و مجانين در مساجد
- شعر گفتن در مساجد
- هر كه روشن كند چراغى را در مسجدى از مساجد الهى
- خارج كردن چيزى از مسجدى به مسجد ديگر
- جايز نيست حايض و جنب را كه داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن
- مساجد خانه خداست
- خانهائى كه در آن خانها نماز شب مى كنند
- مناره براى مسجد
- خداوند بواسطه پيران مسجد بر همه رحم مى كند
- آداب دخول مسجد
- باب المواضع الّتى تجوز فيها الصّلاة
- اشاره
- همه زمين محل نماز است
- ده موضع است كه در آن مواضع نماز نمى توان كرد
- مكروه است نماز كردن در سه موضع از راه مدينه مشرفه به مكه معظمه
- جايى كه سجده نمى توان كرد
- نماز كردن در رخت كن حمام
- قبور را جايز نيست كه قبله كنند
- وسط شارع عام جايز نيست نماز كردن
- نماز در اصطبل گوسفندان
- نماز كردن در خانهاى مجوس
- آب ريختن در مكان نماز
- نماز در معابد نصارى و يهود
- نماز بر مكان بول شده
- نماز در مكان سرگينى
- نماز بر لباس نجس
- نماز بر فرش نقش دار
- نماز در خانه اى كه در آن خانه سگ باشد
- نماز كردن در حجره اى كه در آنجا شرابى در ظرفى باشد
- نماز خواندن در موضعى باشد كه قدرت بر زمين نداشته باشد
- نماز در بند
- نماز زن و مرد در اطاق واحد
- باب ما يصلّى فيه و ما لا يصلّى فيه
- اشاره
- نماز در پوست حيوانى كه مرده باشد
- نماز در لباسى كه دست اهل كتاب بر آن ماليده باشد
- شخصى كه يك جامه داشته باشد و نجس شده باشد
- عروض نجاست در وسط نماز
- شمشير بمنزله رداست
- نماز مقابل شمشير
- نماز مقابل چند چيز
- نماز مقابل چراغ يا آتش
- نماز در لباس سياه
- نماز در انگشتر آهنى
- نماز در انگشتر طلا
- نماز در لباس ابريشمى
- نماز در برابر چند چيز
- شخصى كه نماز كند و كسى سنگى بر او اندازد و خون روان شود
- نماز مقابل قران باز
- حفظ ركعات با انگشتر
- نماز با دهان بسته
- نماز با درهم
- جايز است كه لنگى يا دستمالى را بالاى پيراهن ببندد
- اگر شمشيرى داشته باشد و جامه نداشته باشد كه عورت را به آن به پوشاند
- امام حسين صلوات اللّه عليه نماز كردند در يك جامه كه نصف ساق را
- حضرت زهرا صلوات اللّه عليها نماز كردند در پيراهنى و مقنعه صغيره كه بر سر مبارك گرفته بودند
- اگر عقربى يا مار افعى يا هر مارى را كه به بيند در وقتى كه نماز مى كند
- نماز در لباس مشكوك
- لباس در پوست حلال گوشت
- ردا مستحب است
- نهى از صماء
- برهنه از دريا و امثال آن برهنه و ايستاده اگر كسى او را نبيند و اگر خوف ديدن باشد نشسته نماز مى خواند
- نماز در لباس مجوسى
- توشح به ازار روى پيراهن
- آيا جايز است كه مردى نماز كند و هر دو جانب ردا را بياويزد
- شخصى كه نماز كند و هوا بسيار گرم باشد و خوف داشته باشد كه اگر پيشانى را بر زمين گذارد بسوزد
- سجده بر چوب و گياهان غير خوراكى
- نماز در پوست حرام گوشت
- نماز در پوست خز
- نماز مكن در حرير محض
- نماز كردن در جامه چند رنگ
- نماز در سنجاب و حواصلى كه در خوارزم صيد مى كنند
- نماز كردن در پشم حيوانى كه مرده باشد و ماكول اللّحم باشد
- نماز با مو و ناخن انسان
- نماز در برطله
- نماز كردن در عمامه بى حنك
- خروج با وضو براى حاجت
- قرائت در نماز و دهان بسته باشد
- نماز شخص رنگ بسته
- باكى نيست كه شخصى نماز كند در يك جامه
- باب ما يسجد عليه و ما لا يسجد عليه
- مقدمه
- سجده بر تربت امام حسين ع
- زنان به انگشت خود حساب تسبيح را نگاه دارند
- سجود بر چيزيست كه از زمين رويد و نخورند و نپوشند
- سجده بر آستين
- اگر در پيشانى دمل باشد
- گذاشتن بعضى از اعضاء بر غير مسجود
- مقدار محل سجده
- نحوه سجده كردن
- سجده بر قير و گچ
- سجده بر كاغذ
- سجده بر گليم و قالى
- سجده بر سنگ ريزه
- مقدار پيشانى
- فوت كردن بر مكان سجده
- پاك كردن خاك از پيشانى
- باب علّة النّهى عن السّجود على المأكول و الملبوس دون الارض
- باب القبلة
- اشاره
- كعبه قبله مسجد الحرام است
- قبله كسى كه در كعبه است
- كعبه تا آسمان قبله است
- نماز به بيت المقدس
- مردى كه كور باشد و نماز كرده باشد بر خلاف قبله
- نماز متحير به قبله
- كراهة نماز مقابل بعضى از اشياء
- نظافت مسجد
- جماع مقابل قبله
- بول مقابل قبله
- آب دهان مقابل قبله
- كسى كه قبله را نداند
- بين مشرق و مغرب قبله است
- انحراف از قبله در نماز
- نماز اعاده نمى شود مگر براى پنج چيز
- نافله سواره
- هر گاه شيرى متوجّه شود و ترسى كه اگر صبر كنى نمازت فوت شود
- واعظ قبله متعظ است
- قبله در شب
- باب الحدّ الّذى يؤخذ فيه الصّبيان بالصّلاة
- باب الاذان و الاقامة و ثواب المؤذّنين
- اشاره
- اذان جبرئيل
- جايز است كه اذان به گويى و وضو نداشته باشى
- اذان در حال نشسته
- ثواب مؤذن بين اذان و اقامه
- نماز اضعف مأمومين
- در اذان وقف كنند بر آخر تكبيرات
- بلال بعد از رسول اللّه اذان نگفت
- هر گاه مردى اذان را بگويد دو انگشت خود را در دو گوش خود بگذارد
- جزم آخر اذان
- اذان و اقامه بلند باشد
- فاصله ميان اذان و اقامت به نشستن يا به حرف زدن يا به تسبيح
- هر گاه اقامه گفته شود حرام است سخن گفتن بر امام و بر اهل مسجد
- آن كه بهتر است اذان مى گويد
- هر كه يك سال در شهرى از شهرهاى مسلمانان اذان بگويد
- حق سبحانه و تعالى مى آمرزد مؤذّن را آن مقدار كه چشم او كار كند
- كسى هفت سال اذان بگويد
- كمترين اذان و اقامه
- حضرت سيّد المرسلين جمع فرمودند ميان نماز ظهر و عصر به يك اذان و دو اقامه
- هر كه نماز كند با اذان و اقامه در عقب او نماز مى كنند دو صف از فرشتگان
- دعاى هنگام شنيدن اذان
- كسى كه اذان و اقامه را فراموش كند
- تثويبى كه متعارفست ميان عامه
- اذان بچه غير بالغ
- كيفية اذان
- اذان با تقيه
- اضافه كردن در اذان
- مؤذنين امناء اللّه هستند
- فاصله بين اذان و اقامه
- در سفر اقامه كافى است
- هر گاه اذان گويى در راه يا در خانه ات و اقامه را در مسجد بگويى
- يك نفر اذان بگويد و ديگرى اقامه
- اذان بلند موجب بچه دار شدن مى شود
- روايت اذان موجب كثرة رزق مى شود
- حديث بلال از رسول اللّه در بارۀ اذان
- اذان گفتن رسول اللّه
- رسول اللّه دو مؤذن داشت
- اذان بلال براى حضرت زهرا
- اذان و اقامه بر زن نيست
- نماز عيدين اذان و اقامه ندارد
- هر كس ترسيد اذان بگويد
- چون فرزندى متولد شود اذان بگويند در گوش راست او و اقامه در گوش چپ او
- تكرار اسم پيامبر در اذان
- اذان نماز جمعه
- علت امر به اذان
- فهرست مجلد سوم
- جلد 4
- مشخصات کتاب
- اشاره
- تتمة كتاب الصلاة
- باب وصف الصّلاة من فاتحتها إلى خاتمتها
- دستها را بلند كن از جهت تكبير
- قراءة در نماز
- بحث در ركوع
- سجود
- مقدمه سجود
- چرا در رفتن به سجده دستها را پيش از زانوها بر زمين مى گذارند
- اگر در ميان دستهاى تو و زمين جامه باشد كه دستت به زمين نرسد باكى نيست
- مستحبات سجود
- ذكر سجود
- اقعاء آنست كه شكم سر پاها را بر زمين گذارد و پاشنه پا را بر نشست گاه گذارد
- سجود نهايت مرتبه تذلل است
- چه معنى دارد سجده اول
- يك ركعت ايستاده برابر است با دو ركعت نشسته
- ذكر ركوع
- سجده دوم
- قنوت
- تشهد
- سلام نماز
- تعقيبات نماز
- باب سجدة الشّكر و القول فيها
- اشاره
- ذكر سجده شكر
- سجده شكر مكن نزد سنيّان و تقيه به جا آور
- دست كشيدن به صورت بعد از دعا
- ذكر در سجده سهو صد مرتبه
- يك سجده شكر كند با وضو
- گذاشتن گونه بر زمين
- يا رب يا رب گفتن در سجده
- دعا امام سجاد در سجده سهو
- دعاى امام باقر در سجده سهو
- شخصى كه سجده شكر كند دستها را تا مرفق بر زمين گذارد
- كمترين ذكر در سجده سهو
- تأكيد بر سجده سهو
- باب ما يستحبّ من الدّعاء عند كلّ صباح و مساء
- باب احكام السّهو فى الصّلاة
- مقدمه
- وسوسه در سهو
- شمارش با دست يا ريگ
- كثى الشك
- اعاده كرده نمى شود نماز مگر از پنج چيز
- شك در دو ركعتي
- بناي بر اكثر
- سجده سهو
- كسى كه شك كند در اذان وقتى كه شروع كرده در اقامه
- كسى كه يقين كند كه اذان و اقامه نگفته است سهوا
- هر كه يقين كند كه تكبير احرام را فراموش كرده است
- بلند و يواش خواندن نماز
- سهو در قراءة
- شك در ركوع
- قضاي اجزاء فراموش شده
- شخصى نماز كند و به خاطرش رسد كه يك سجده زياد كرده است
- نسيان يك ركعت
- شك در دو ركعت آخر
- شك در نماز صبح
- سلام آخر
- هر گاه ندانى كه دو ركعت نماز كردۀ يا چهار ركعت
- شك در ركعت پنجم
- شخصى كه نماز ظهر را پنج ركعت بكند
- هر گاه كسى از شما شك كند در نمازش و نداند كه زياد كرده است يا كم كرده
- كسي چهار ركعت كرده يا پنج ركعت
- شخصى كه داخل شود با امام در نمازش و امام پيش از او يك ركعت نماز كرده باشد
- شخصى نداند كه دو ركعت نماز كرده است يا سه ركعت يا چهار ركعت
- شخصى كه نداند كه سه ركعت كرده است يا دو ركعت
- هر گاه شك كنى بنا بر يقين بگذار
- تشهد فراموش شده
- كسى بعد از نماز شك كند و نداند كه سه ركعت نماز كرده است
- شك بين سه و چهار
- اگر فراموشى كنى نمازى را و نداني كه چه نماز است
- كلام زائد در نماز
- اگر فراموش كنى نماز ظهر را
- هر گاه نمازى فوت شود از تو هر وقت كه به خاطرت رسد آن نماز را كن
- هر كه را فوت شود نماز ظهر و عصر
- اگر فراموش كنى تشهد را يا سلام را
- كسى كه يقين به همرساند كه شش ركعت نماز كرده است
- شخصى كه نماز كند و شخصى بيايد و در جانب چپ او بايستد و اقتدا كند
- كسى كه واجب شود بر او سجده سهو و فراموش كند
- اگر در نماز جماعت باشد و گمانش اين باشد كه نماز ظهر است و ظاهر شود كه نماز عصر است
- باكى نيست كه نماز ظهر را اقتدا كند به امامى كه نماز عصر كند
- سهو پيامبر در نماز
- بررسي سهو النبي
- قضاي نماز
- باب صلاة المريض و المغمى عليه و الضّعيف و المبطون
- باب التّسليم على المصلّى
- باب المصلّى تعرض له السّباع و الهوامّ فيقتلها
- باب المصلّى يريد الحاجة
- باب ادب المرأة فى الصّلاة
- باب الادب فى الانصراف من الصّلاة
- باب الجماعة و فضلها
- آيات نماز جماعت
- نماز جمعه به جماعت باشد
- ثواب جماعت
- نماز در مسجد
- دو نفر جماعتند
- مؤمن به تنهائي جماعت است
- جماعت در نماز صبح و عشاء
- نماز در كفش
- اولى الناس به امامت جماعت
- كساني كه امامت نمى كنند
- امام جماعت نشسته نباشد
- جماعت افضل بر اول وقت است
- اگر امام و مأموم اختلاف كردند
- هر كه نماز واجب خود را به جا آورد و بعد از آن با سنّيان با وضو نماز گذارد
- هر كه با سنّيان در صف اول ايشان نماز كند
- نماز در لباس واحد
- نماز مستحب در وقت واجب
- هر گاه مؤذن قد قامت الصلاة بگويد مأمومان بر مى خيزند
- هر گاه نماز بر پا شود به قد قامت الصلاة حرام است سخن گفتن بر امام و بر اهل مسجد
- هر گاه دو نفر بخواهند نماز جماعت بخوانند
- نماز در صف اول
- تكميل صفوف
- فاصله بين صفوف
- اگر امام بالاتر از موضع مامومين بايستد
- هر گاه داخل شوى در مسجد و امام در ركوع باشد
- سزاوار است كه امام رعايت كند حال ضعيف ترين مأمومان را
- قراءة پشت سر امام
- قراءة در دو ركعت آخر
- امامت مرد براى زنان
- اذان جماعت و اذان فرادى
- امامت غير البالغ
- جلو افتادن از امام جماعت
- زن براى زن امامت مى كند
- امامت نمى كند حاضر مسافر را و امامت نمى كند مسافر حاضر را
- قراءة پشت سر اهل سنت
- سزاوار امام آنست كه بنشيند بعد از سلام تا جمعى كه دير
- سزاوار است كه بشنواند امام تشهد خود را به مامومين
- هر امامى كه امامت كند در نمازى و به خاطرش رسد كه جنب بوده
- اگر عذر براى امام جماعت پيش آيد
- تأخير از جماعت
- امام جماعت بدون شرائط
- زنى كه امامت زنان كند چه مقدار بلند بخواند
- شخصى كه فراموش كند در عقب امام كه تسبيح ركوع يا سجود را بگويد
- كسى كه امام را در سجده درك كند
- جايز نيست دو نماز جماعت در يك مسجد
- هر كه فراموش كند سلام را در عقب امام
- كسى كه يك ركعت عقب باشد
- باب وجوب الجمعة و فضلها و من وضعت عنه
- اشاره
- آيه نماز جمعه
- وجوب نماز جمعه و احكام آن
- دو خطبه به جاى دو ركعت
- آنجا كه جمعه ساقط است
- وقت نماز جمعه
- سوره هاى نماز جمعه و روز جمعه
- غسل روز جمعه
- آداب نماز جمعه
- نماز جمعه بلند خوانده مى شود
- اگر مأموم يك ركعت را درك كند
- در عيد فطر و قربان نماز جمعه ساقط است
- دعا در فجر جمعه مستجاب است
- ثواب اعمال روز جمعه
- خطيب معمم باشد
- فاصله بين دو نماز جمعه
- خطيب جمعه پشت به قبله مى باشد
- خطبه هاى مأثور در جمعه
- جلد 5
- مشخصات کتاب
- اشاره
- تتمة كتاب الصلاة
- اشاره
- باب الصّلاة الّتي تصلّى في كلّ وقت
- باب الصّلاة فى السّفر
- آيات قصر نماز
- نماز مسافر دو ركعتى است
- نماز شكسته سنت پيامبر
- افطار در سفر واجب است
- زمانى كه سفر شروع مى شود
- مقدار مسافت
- قصد عشره
- اگر در سفر وقت داخل شود
- هر گاه شخصى در سفر نماز را تمام كند
- كساني كه در سفر نماز تمام مى خوانند
- امكنه تخيير
- در سفر نماز جمعه و عيدين نيست
- خروج بعد از دخول وقت
- نافله در سفر
- حضرت پيامبر فريضه را در روز باران بر شتر سوار خواندند.
- نماز در محمل
- اگر در نماز قصد اقامه كند
- جمع بين ظهر و عصر
- تأخير مغرب
- زود خواندن نماز عشاء
- سجده بر گِل
- نماز در عرفات
- مقدار مسافت
- سفر در سه روز
- مغرب دو ركعتى
- اقامة عشره
- سفر تفريحى
- تعقيب نماز شكسته
- نماز شب در سفر
- باب العلّة الّتى من اجلها لا يقصّر المصلّى فى المغرب
- باب علّة التّقصير فى السّفر
- باب الصّلاة فى السّفينة
- باب صلاة الخوف و المطاردة و المواقفة و المسايفة
- باب ما يقول الرّجل اذا اوى إلى فراشه
- باب ثواب صلاة اللّيل
- باب وقت صلاة اللّيل
- باب ما يقول الرّجل اذا استيقظ من النّوم
- باب القول عند صراخ الدّيك
- باب القول عند القيام إلى صلاة اللّيل
- باب الصّلوات الّتى جرت السّنّة بالتّوجّه فيهنّ
- باب صلاة اللّيل
- باب دعاء قنوت الوتر
- باب القول فى الضّجعة بين ركعتى الفجر و ركعتى الغداة
- باب«مواضع قرائة قل هو اللّه احد فيها استحبابا
- باب افضل النّوافل
- باب قضاء صلاة اللّيل
- باب معرفة الصّبح و القول عند النّظر اليه
- باب كراهة النّوم بعد الغداة
- باب صلاة العيدين
- نماز عيدين واجبست و نماز كسوف واجبست
- غسل عيد قربان
- افطار قبل از نماز
- خروج از شهر براى نماز
- در عيدين نماز جمعه نيست
- هر گاه خواهى كه به سفرى روى تا نماز عيد را نكنى بيرون مرو
- روز اول شوال روز جايزه است
- خصوصيات نماز عيدين
- خطبه عيدين
- عدد افراد جماعت در عيدين
- تعداد تكبير در عيدين
- چون مهيّا شوى جهة نماز عيدين و در روز جمعه نيز اين دعا را مى خوانى
- باب صلاة الاستسقاء
- باب صلاة الكسوف
- باب صلاة الحبوة و التّسبيح و هى صلاة جعفر بن ابى طالب عليه السّلام
- باب صلوات الحاجة
- باب صلوات الاستخارة
- باب ثواب صلاة«الّتى يسمّيها النّاس صلاة فاطمة صلوات اللّه عليها
- باب نوادر الصّلاة
- كتاب الزكاة
- اشاره
- باب علّة وجوب الزّكاة
- باب ما جاء فى مانع الزّكاة
- باب ما جاء فى تارك الزّكاة و قد وجبت له
- باب الرّجل يستحى من اخذ الزّكاة فيعطى على وجه اخر
- باب الاصناف الّتى تجب عليها الزّكاة
- آيه زكاة
- نصاب طلا
- در پنبه و زعفران و سبزيها واجب نيست
- هر گاه شخصى دويست درهم داشته باشد و سال بر آن بگذرد
- بر شمش طلا و نقره زكاتى نيست
- كمترين زكات كه به يك نفر داده مى شود
- قرض به جاى زكات
- كفن از زكات
- زكات مال التجاره
- اگر از شخصى قرض كنى مالى را و بماند نزد تو
- زكات به اهل سنت
- زكات در چند چيز
- زكات شتر
- اجرت ارض مفتوحه عنوة
- زكات را تا به قبض عمال يا فقرا در نيايد نمى توان فروخت
- زكات گوسفند
- زكات از ماليات حساب مى شد
- مخارج خانه زكات ندارد
- اگر زكات تلف شود
- زكات هر شهرى در همان جا صرف شود
- تبديل زكات به پول
- زكات زمينى يا خانه بخرد آيا بر او چيزى هست
- نه جنسى كه زكات در آن واجبست هر گاه آن را تبديل كنى در سال زكات ساقط مى شود
- خانه جزء مال نيست
- جايز نيست كه شارب الخمر را چيزى از زكات بدهند
- زكات به كثير العيال
- شخصى از زكات مال خود به يك كس آن مقدار بدهد كه او را غنى گرداند
- تفضل دادن كسانى را كه سؤال نمى كنند بر كسانى كه سؤال مى كنند
- جمعى كه مهاجرت نموده باشند مقدم هستند
- نصاب گندم و جو
- حج از زكات
- در مال عبد مكاتب زكات نيست
- زكات به بنى هاشم
- باب نوادر الزّكاة
- كتاب باب الخمس
- فهرست مجلد پنجم كتاب شرح فقيه
- جلد 6
- مشخصات کتاب
- اشاره
- تتمة كتاب الزكاة
- اشاره
- باب حقّ الحصاد و الجداد
- باب الحقّ المعلوم و الماعون
- باب الخراج و الجزية
- باب فضل اصطناع المعروف
- باب ثواب القرض
- باب ثواب انظار المعسر
- باب ثواب تحليل الميّت
- باب استدامة النّعمة باحتمال المؤنة
- باب فضل السّخاء و الجود
- باب فضل سقى الماء
- باب ثواب اصطناع المعروف إلى العلويّة
- باب فضل الصّدقة
- اشاره
- قيامت و صدقه
- صدقه نفى فقر مى كند
- مداواى مريض با صدقه
- صدقه هفتاد بلا دفع مى كند
- مريض با دست خود صدقه دهد
- روز را با صدقه شروع كنيد
- صدقه سر دفع غضب خداوند مى كند
- سائل به شب را رد نكنيد
- صدقه و قرض
- صدقه بر ذى رحم افضل است
- از رحمت الهى دور است كسى كه بار خود را بر دوش مردمان اندازد
- توسعه بر عيال
- اگر ندانى كه سائل فقير است
- رد سائل
- سه سايل را بدهيد و اگر بيشتر بدهيد بهتر
- هر كه درى از سؤال بر روى خود بگشايد حق درى از فقر بر روى او گشايد
- باب ثواب صلاة الامام
- كتاب الصوم
- باب علّة فرض الصّيام
- باب فضل الصّيام
- باب وجوه الصّوم
- باب صوم السّنّة
- باب صوم التّطوّع و ثوابه من الايّام المتفرّقة
- باب ثواب صوم رجب
- باب ثواب صوم شعبان
- باب فضل شهر رمضان و ثواب صيامه
- باب القول عند رؤية هلال شهر رمضان
- باب ما يقال فى اوّل يوم من شهر رمضان
- باب القول عند الافطار
- باب اداب الصّائم و ما ينقض صومه و ما لا ينقضه
- اشاره
- آيات الصوم
- اجتناب از چهار چيز
- كذب بر خدا و رسول
- روزه چشم و گوش
- جماع در صوم
- روزه سكوت
- ماه رمضان و استغفار و دعا
- شعر مخوان در ماه رمضان
- هر بنده كه روزه باشد و او را دشنام دهند
- حجامت روزه دار
- سرمه كشيدن روزه دار
- مسواك زدن روزه دار
- آروغى كه بى اختيار بالا آيد
- مضمضه و استنشاق صايم
- حقنه كردن صائم
- جايز نيست صايم را كه روغن و شير در بينى چكاند
- باكى نيست در چكانيدن دوا در گوش صايم
- باكى نيست كه روزه دار دانه به دهن بچه كبوتر كند
- باكى نيست بوى خوش را در صوم
- باكى نيست كه طباخ مرق طعام را از زبانش بچشد
- انگشترى را در دهان مى تواند بگيرد
- احتلام در رمضان
- صايمى كه دندانش را بكند
- بوى خوش تحفه روزه دار است
- دخول حمام
- صايم اگر پير باشد و زن را ببوسد
- تماس با زنان
- صايم نرگس را نبويد
- باب ما يجب على من افطر
- باب الحدّ الّذى يؤخذ فيه الصّبيان بالصّوم
- باب الصّوم للرّؤية و الفطر للرّؤية
- باب صوم يوم الشّكّ
- باب الرّجل يسلم و قد مضى بعض شهر رمضان
- باب الوقت الّذى يحلّ فيه الافطار و تجب فيه الصّلاة
- باب الوقت الّذى يحرم فيه الاكل و الشّرب على الصّائم
- باب حدّ المرض الّذى يفطر صاحبه
- باب ما جاء في من يضعف عن الصّيام من شيخ
- باب ثواب من فطّر صائما
- باب ثواب السّحور
- باب الرّجل يتطوّع بالصّيام و عليه شىء من الفرض
- باب الصّلاة فى شهر رمضان
- باب ما جاء فى كراهة السّفر فى شهر رمضان
- باب وجوب التّقصير فى الصّوم فى السّفر
- باب صوم الحائض و المستحاضة
- باب قضاء صوم شهر رمضان
- باب قضاء الصّوم عن الميّت
- باب فدية صوم النّذر
- باب صوم الاذن
- باب الغسل فى اللّيالي المخصوصة فى شهر رمضان
- باب الدّعاء فى كلّ ليلة من العشر الأواخر من شهر رمضان.
- باب التّكبير ليلة الفطر و يومه و ما يقال فى سجدة الشّكر بعد المغرب
- باب ما يجب على النّاس اذا صحّ عندهم بالرّوية يوم الفطر
- باب النّوادر
- باب الفطرة
- اشاره
- فطره بر همه مسلمين
- مقدار فطره
- بر يتيم و محتاج زكات فطره نيست
- فطره ميهمان
- زكات يك نفر بر دو نفر نمى شود
- زكات مملوك
- بچه كه عيد بدنيا آيد
- زكات از جانب ديگرى
- زكات عبد مكاتب
- خرما بهتر از هر چيز است
- هم سايه مقدم بر هر كس است
- ندادن زكات احتمال مرگ را همراه دارد
- زكات فطره كنار گذاشته شود
- زكات از جميع عيال
- اخراج قبل از وقت
- فطره عيال
- زكات فطره جبران زكات واجب
- فطره مكمل روزه است
- باب الاعتكاف
- جلد 7
- مشخصات کتاب
- اشاره
- كتاب الحج
- باب علل الحج
- مقدمه مصنف
- كعبه و شكل آن
- وجه نام گذارى بيت الحرام
- بيت العتيق
- وجه بوسيدن حجر و وضع آن در ركن
- حجر از بهشت آمده
- مقدار حرم
- استلام حجر
- وجه تسميه حطيم
- ركن يمانى
- بلندى كعبه
- طواف خارج حجر
- نامگذارى به بكه
- هديه براى كعبه
- تجديد بناى كعبه بدست قريش
- اولين كسى كه براى خانه هاى مكه در گذاشت
- مكروه است اقامت دايمى در مكه
- شيرينى آب زمزم
- چرا كوه صفا را صفا ناميدند
- وجه احرام
- كعبه قبله مسجد است
- تلبيه
- سعى صفا و مروه
- يوم الترويه
- روز عرفه
- مشعر
- مزدلفه
- منى
- مسجد خيف
- وقوف به مشعر
- چهار ماه براى حاجى گناه نوشته نمى شود
- تعظيم كعبه
- حج اكبر
- تكبير در منى
- تعداد حج براى هر نفر
- نامگذارى ابطح
- آب دادن به حجاج
- احرام از مسجد شجره
- سبب آويختن در كردن شتر و گاو و گوسفند
- رمى جمار
- قربانى كردن
- حضرت امير المؤمنين شبى به روز نياوردند در مكه بعد از آن كه هجرت نمودند
- باب فضائل الحجّ
- برويد بحج بيت اللّه
- هر كه كجاوه نگاه دارد بقصد رفتن بحج
- تعقيبات رسول اللّه
- قبول قربانى
- هفتاد بار لبيك گفتن
- دخول حرم
- دخول مسجد
- نگاه به كعبه
- نظر به على ع عبادت است
- رجوع بدون گناه از حج
- دخول در بيت با امان خدا
- دخول كعبه
- دخول كعبه
- ثواب حج
- ثواب طواف و نماز و نظر به كعبه
- اقامت در مكه
- بر آوردن حاجت مؤمن
- ركن يمانى
- شفاء زمزم
- ثواب سعى
- ثواب نماز در مسجد
- نماز در مسجد خيف
- وقوف به عرفات
- ازدحام مردم و تكبير گفتن
- وقوف به مشعر
- قربانى
- رمى الجمار
- حلق رأس
- هر كه حج اسلام را به جا آورد
- هر شترى كه سه سال بر آن حج روند
- هر كس سه نفر را به حج فرستد
- هر كس چهار حج به جا آورد
- هر كس چهار حج به جا آورد
- هر كس يك سال حج به جا آورد و يك سال نه
- هر كس هر سال حج به جا آورد
- هر كس پياده حج به جا آورد
- حج ماشيا بهتر است
- حج پياده امام حسن
- حج مقدم است يا جهاد
- هر كس قصدش رجوع به حج باشد
- قرض براى حج
- حج افضل از نماز و روزه است
- حج و غفران ذنوب
- حج نفى فقر مى كند
- حج نيابتى
- شراكت در حج
- صله رحم در حج
- صرف پول در حج
- حاجى بر سه دسته است
- حج جهاد ضعفاست
- چهار نفر دعايشان رد نمى شود
- ختم قران در مكه
- ذكر گفتن در مكه
- هر كه يك سال در مكه معظمه مجاورت كند
- خواب در مكه
- سلام كردن به حاجى
- كسى كه در راه حج بميرد
- ثواب حج بمقدار مشقت حج
- نكت فى حج الانبياء و المرسلين صلوات اللّه عليهم اجمعين
- باب ابتداء الكعبة و فضلها و فضل الحرم
- اشاره
- ابتداء خلقت زمين
- يوم دحو الارض
- كعبه بهترين سرزمين پيش خدا
- تا كعبه هست دين هست
- امام حسين صلوات اللّه عليه شهيد شد و حضرت امام محمد باقر چهار ساله بود
- كعبه شكايت كرد در زمان
- سنگى يافتند كه در آن نوشته بود منم خداوند صاحب بكّه
- بين ركن و مقام بهترين جاى زمين
- احترام كعبه از ابتداى خلقت
- اساس و خانه از طبقه هفتم زمين است
- سكينه كه حق سبحانه و تعالى در قرآن مجيد
- طول كعبه از طرف آسمان و بلندى نه ذرع بود و سقف نداشت
- باز سازى كعبه
- كسى به كعبه گزند نمى رساند
- حجاج و خراب كعبه
- داستان ابن ابى العوجاء
- بى احترامى به كعبه
- دخول حرم و سلاح
- پرده كعبه و وقف
- بردن خاك كعبه
- كراهة بناء بالاتر از كعبه
- بقاء در مكه
- شجر حرم
- لقطه حرم
- نامگذارى به بكه
- باب تحريم صيد الحرم و حكمه
- باب ما يجوز آن يذبح فى الحرم
- باب ما جاء فى السّفر إلى الحجّ
- باب الايّام و الاوقات الّتى يستحبّ
- باب افتتاح السّفر بالصدقة
- باب حمل العصا فى السّفر
- باب ما يستحبّ للمسافر من الصّلاة اذا اراد الخروج
- باب ما يستحبّ للمسافر من الدّعاء
- باب القول عند الرّكوب
- باب ذكر اللّه عزّ و جلّ و الدّعاء فى المسير
- باب ما يجب على المسافر فى الطريق
- باب تشييع المسافر و توديعه و الدّعاء له
- باب ما يقوله من خرج وحده فى سفره
- باب كراهة الوحدة فى السّفر
- باب الرّفقاء فى السّفر و وجوب حقّ بعضهم على بعض
- باب الحداء و الشّعر فى السّفر
- باب حفظ النّفقة فى السّفر
- باب اتّخاذ السّفرة فى السّفر
- باب السّفر الّذى يكره فيه اتّخاذ السّفرة
- باب الزّاد فى السّفر
- باب حمل الالات و السّلاح فى السّفر
- باب الخيل و ارتباطها و اوّل من ركبها
- باب حقّ الدّابّة على صاحبها
- باب ما لم تبهم عنه البهائم
- باب ثواب النّفقة على الخيل
- باب علّة الرّقعتين فى باطن يدى الدّابّة
- باب حسن القيام على الدّوابّ
- باب ما جاء فى الابل
- باب ما يجب من العدل على الجمل
- باب ما جاء فى ركوب العقب
- باب ثواب من اعان مؤمنا مسافرا
- باب المروّة فى السّفر
- باب ارتياد المنازل و الامكنة
- باب المشي فى السّفر
- باب آداب المسافر
- باب دعاء الضّالّ عن الطّريق
- باب القول عند نزول المنزل
- باب القول عند دخول مدينة او قرية
- باب الموت فى الغربة
- باب تهنية القادم من الحجّ
- باب ثواب معانقة الحاجّ
- باب النّوادر
- باب توفير الشّعر للحجّ و العمرة
- باب مواقيت الاحرام
- باب التّهيّؤ للإحرام
- باب وجوه الحاجّ
- باب فرايض الحجّ
- باب ما جاء في من حجّ بمال حرام
- باب عقد الاحرام و شرطه و نقضه و الصّلاة له
- باب الاشعار و التّقليد
- التلبية
- باب ما يجب على المحرم اجتنابه
- باب ما يجوز الاحرام فيه و ما لا يجوز
- احرام در دو ثوب يمنى
- احرام در لباس نماز
- احرام در لباس سبز
- احرام در لباس تنگ
- احرام در لباس چرك
- احرام در لباس سرخ
- احرام در لباس سياه
- احرام در لباس حرير
- احرام در لباس رنگى
- احرام در لباس زعفرانى
- احرام در قبا
- احرام در لباس رنگ شده
- احرام در لباس ابريشم
- خلوقى كه به كعبه معظمه و به قبر حضرت سيد المرسلين صلّى اللّه عليه و آله مى پاشند
- احرام در طيلسان
- احرام در جوراب و كفش
- احرام در لباس دگمه دار
- خوابيدن بر فرش رنگى
- احرام در لباس خز
- احرام با اسلحه
- لباس اضافى در احرام
- احرام در لباس نجس
- پوشاندن صورت براى زنان
- احرام زن در شلوار
- زنى كه احرام گيرد هر زينتى مى تواند كرد غير گوشواره و گردن بند
- عمامه براى زن در احرام
- چيزى كه سر را نپوشاند
- كمربند
- باب ما يجوز للمحرم اتيانه و استعماله و ما لا يجوز من جميع الانواع
- باب ما يجب على المحرم فى انواع ما يصيب من الصّيد
- كفاره قتل شترمرغ
- اگر از اداء كفاره عاجز شد
- اگر صيد را زخمى كند
- كفاره خرگوش و روباه
- كفاره كبوتر
- كشتن جوجه
- كفاره تخم شترمرغ
- تعدد قتل صيد
- صيد كردن ماهى
- قتل ملخ
- كشتن مارمالى
- كشتن زنبور
- محرم اگر خارج از حرم صيد كند
- اگر كفاره صيد را بدهد گوشت را چه كند
- حاج فديه خود را در منى و معتمر در مكه مى كشد
- اگر مضطر به صيد شد
- اگر چند نفر صيد كنند
- صيد دريايى
- باب تقصير المتمتّع و حلقه و احلاله و من نسى التّقصير حتى يواقع او يهلّ بالحجّ
- باب المتمتّع يخرج من مكّة و يرجع
- باب احرام الحائض و المستحاضة
- باب الوقت الّذى اذا ادركه الانسان يكون مدركا للتّمتّع
- باب الوقت الّذى متى ادركه الانسان كان مدركا للحجّ
- باب تقديم طواف الحجّ و طواف النّساء قبل السّعي
- باب تاخير الزّيارة
- باب حكم من نسى طواف النّساء
- باب انقضاء مشى الماشي
- باب حكم من قطع عليه الطّواف بصلوة او غيرها
- باب علل الحج
- جلد 8
- مشخصات کتاب
- اشاره
- تتمة كتاب الحج
- باب السّهو في الطّواف
- باب ما يجب على من اختصر شوطا في الحجر
- باب ما جاء في الطّواف خلف المقام
- باب ما يجب على من طاف او قضى شيئا
- باب ما جاء في طواف الاغلف
- باب القران بين الاسابيع
- باب طواف المريض و المحمول من غير علّة
- باب ما يجب على من بدء بالسّعي قبل الطّواف
- باب الرّجل يطوف عن الرّجل و هو غائب او شاهد
- باب السّهو فى ركعتى الطّواف
- باب نوادر الطّواف
- باب السّهو فى السّعي بين الصّفا المروة
- باب السّعي راكبا و الجلوس بين الصّفا و المروة
- باب حكم من قطع عليه السّعي لصلاة او غيرها
- باب استطاعة السّبيل إلى الحجّ
- باب ترك الحجّ
- باب الاجبار على الحجّ
- باب علّة التّخلّف عن الحجّ
- باب دفع الحجّ إلى من يخرج فيها
- باب حجّ الجمّال و الاجير
- باب الرّجل يموت و عليه حجّة الاسلام
- باب ما جاء فى الحجّ قبل المعرفة
- باب ما جاء فى حجّ المجتاز
- باب حجّ المملوك و المملوكة
- باب ما يجزى عن المعتق عشيّة عرفة من حجّة الاسلام
- باب حجّ الصّبيان
- باب الرّجل يستدين و يحجّ و وجوب الحجّ
- باب ما جاء فى المرأة يمنعها زوجها
- باب حجّ المرأة مع غير محرم او ولىّ
- باب حجّ المرأة فى العدّة
- باب الحاجّ يموت فى الطّريق
- باب ما يقضى عن الميّت من حجّة الاسلام اوصى او لم يوص
- باب الرّجل يوصى بحجّة فيجعلها وصيّه فى نسمة
- باب الحجّ عن امّ الولد اذا ماتت
- باب الرّجل يوصى اليه الرّجل ان يحجّ عنه ثلاثة
- باب من ياخذ حجّة فلا يكفيه
- باب من اوصى فى الحجّ بدون الكفاية
- باب الحجّ من الوديعة
- باب الرّجل يموت و لا يدرى ابنه هل حجّ أولا
- باب المتمتّع عن ابيه
- باب تسويف الحجّ
- باب العمرة فى اشهر الحجّ
- باب اهلال العمرة المبتولة و احلالها و نسكها
- باب العمرة فى شهر رمضان و رجب و غيرها
- باب مواقيت العمرة من مكّة و قطع تلبية المعتمر
- باب اشهر الحجّ و اشهر السّياحة و الاشهر الحرم
- باب العمرة فى كلّ شهر و فى أقلّ ما تكون
- باب ما يقول الرّجل اذا حجّ عن غيره او طاف عنه
- باب الرّجل يحجّ عن الرّجل او يشركه
- باب التعجيل قبل التّروية إلى منى
- باب حدود منى و عرفات و جمع
- باب التّقصير فى الطّريق إلى عرفات
- باب اسم الجبل الّذى يقف عليه النّاس بعرفة
- باب كراهة المقام عند المشعر بعد الافاضة
- باب السّعي فى وادى محسّر
- باب ما جاء في من جهل الوقوف بالمشعر
- باب من رخّص له التّعجيل من المزدلفة قبل الفجر
- باب ما جاء في من فاته الحجّ
- باب اخذ حصى الجمار من الحرم و غيره
- باب ما جاء في من خالف الرّمى او زاد او نقص
- باب الّذين اطلق لهم الرّمى باللّيل
- باب الرّمى عن العليل و الصّبيان
- باب ما جاء في من بات ليالى منى بمكّة
- باب اتيان مكّة بعد الزّيارة للطّواف
- باب النّفر الاوّل و الاخير
- باب نزول الحصبة
- باب قضاء التّفث
- باب ايّام النّحر
- باب الحجّ الاكبر و الاصغر
- باب الاضاحى
- قربانى واجب است
- پيامبر خودشان ذبح كردند
- قربانى كردن امير المؤمنين از جانب رسول خدا
- گوسفند معيوب قربانى نمى شود
- يك قربانى از چند نفر
- شتر پنج ساله كفايت مى كند
- قانع و معتر
- تقسيم قربانى
- اطعام مشرك از قربانى
- اخراج گوشت از منى
- گوشت كفاره را نمى توان خورد
- اگر قربانى قبل از ذبح بميرد
- انتفاع به پوست قربانى
- نسيان قربانى
- اگر قربانى شرائط را نداشته باشد
- قربانى براى جنين
- اگر شاخ شكسته باشد
- گرانى قربانى
- مرغ كفايت نمى كند
- اگر در قربانى نام ديگرى را برد
- قربانى رسول خدا
- قربانى كه شرائط را نداشته بوده
- قربانى از چند نفر
- باب الهدى يعطب او يهلك قبل ان يبلغ محلّه و ما جاء فى الاكل منه
- باب الذّبح و النّحر و ما يقال عند الذّبيحة
- باب نتاج البدنة و حلابها و ركوبها
- باب بلوغ الهدى محلّه
- باب الرّجل يوصى من يذبح عنه و يلقى هو شعره بمكّة
- باب تقديم المناسك و تاخيرها
- باب في من نسى او جهل ان يقصّر
- باب ما يحلّ للمتمتّع و المفرد اذا ذبح و حلق قبل ان يزور البيت
- باب ما يجب من الصّوم على المتمتّع اذا لم يجد ثمن الهدى
- باب ما يجب على المتمتّع اذا وجد ثمن الهدى و لم يجد الهدى
- باب المحصور و المصدود
- باب الرّجل يبعث بالهدى و يقيم فى اهله
- باب نوادر الحجّ
- زياد بودن مسائل حج
- رود خانه هاى حرم روان مى شود به بيرون حرم
- اقرار ابو حنيفه به علم امام صادق ع
- حمل آب بر شتر
- كراهة حمل بر شتر جلاّله
- ملائكه متاع حجاج را مى خرند
- حضور امام زمان در مراسم حج هر سال
- نماز براى رسيدن طلب
- سهو در سعى
- محرم مى تواند خريد يا فروش كنيز كند
- اداى نماز واجب قبل از طواف
- نذر طواف بر روى دست و پا
- طواف با لباس نجس
- ترك طواف قبل از خستگى
- طواف حامل و محمول
- حلق رأس در غير حج و عمره
- سوار شدن شتر باردار
- تقصير از روى سهو
- يك حج براى چند نفر
- جماع قبل از طواف
- ترك طواف مستحبى هنگام شلوغى
- باب سياق مناسك الحجّ
- دعاى هنگام خروج
- دعاء هنگام ركوب
- حفظ تقوى در طى راه
- دعاها احرام
- تلبيه
- غسل دخول حرم
- دخول مكّة
- دخول المسجد الحرام
- النّظر إلى الحجر الاسود
- استلام الحجر الاسود
- الطّواف
- القول فى الطّواف
- القول بين الرّكن اليمانيّ و الرّكن الّذى فيه الحجر الاسود
- الوقوف بالمستجار
- مقام ابراهيم عليه السّلام
- الشّرب من ماء زمزم
- الخروج إلى الصّفا
- التّقصير
- الغدوّ إلى عرفات
- دعاء الموقف
- الافاضة من عرفات
- اخذ حصى الجمار من جمع
- الوقوف بالمشعر الحرام
- الافاضة من المشعر الحرام
- الرّجوع إلى منى و رمى الجمار
- الذّبح
- الحلق
- زيارة البيت
- اتيان الحجر الاسود
- الخروج إلى الصّفا
- طواف النّساء
- الرّجوع إلى منى
- رمى الجمار
- التّكبير ايّام التّشريق
- النّفر من منى
- دخول مكة
- دخول الكعبة
- وداع البيت
- باب الابتداء بمكّة و الختم بالمدينة
- باب تحريم المدينة و فضلها
- باب ما جاء في من حجّ و لم يزر النّبيّ صلّى اللّه عليه و اله
- اتيان المدينة
- باب ثواب زيارة النّبيّ و الائمّة صلوات اللّه عليهم
- باب موضع قبر امير المؤمنين صلوات اللّه عليه
- زيارة اخرى لأمير المؤمنين صلوات اللّه عليه
- زيارة قبر ابى عبد اللّه الحسين بن علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليهم المقتول بكربلاء
- باب ما يقوم مقام زيارة الحسين صلوات اللّه عليه
- باب فضل تربة الحسين صلوات اللّه عليه و حريم قبره.
- باب زيارة الامامين ابى الحسن موسى بن جعفر
- باب زيارة قبر الرّضا علىّ بن موسى صلوات اللّه عليهما بطوس.
- باب زيارة الامامين ابى الحسن علىّ بن محمّد
- باب ما يجزئ من القول عند زيارة جميع الائمّة صلوات اللّه عليهم
- الوداع
- باب الحقوق
- اشاره
- حق خداوند
- حق انسان بر خودش
- حق زبان
- حق گوش
- حق چشم
- حق دست
- حق پا
- حق شكم
- حق فرج
- حق نماز
- حق حج
- حق صوم
- حق صدقه
- حق قربانى
- حق پادشاه
- حق معلم
- حق كسى كه مالك تست
- حق رعيت
- حق شاگرد
- حق هم سر
- حق بنده
- حق مادر
- حق پدر
- حق فرزند
- حق برادر
- حق آزاد كننده عبد
- حق عبد آزاد شده
- حق كسى كه با تو نيكويى كرده
- حق مؤذن
- حق امام جماعت
- حق همنشين
- حق هم سايه
- حق كسى كه با تو مصاحبت و معاشرت دارد
- حق شريك
- حق مال
- حق كسى كه از تو چيزى طلب دارد
- حق خليط كه مالش مخلوط شده باشد
- حق دشمن
- حق كسى كه با تو مشورت كند
- حق كسى كه با او مشورت كنى
- حق كسى كه قبول كند نصيحت ترا
- حق كسى كه نصيحت كند ترا
- حق پيران
- حق كودك
- حق سائل
- حق مسئول
- حق كسى كه ترا خوشحال كند
- حق كسى كه با تو بدى كرده است
- حق اهل ملتت كه مسلمانند
- حق اهل ذمّه
- باب الفروض على الجوارح
- [تقدير و تشكر]
لوامع صاحبقرانی المشتهر بشرح الفقیه
مشخصات کتاب
سرشناسه:مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، 1003؟ - ق 1070
عنوان و نام پديدآور:لوامع صاحبقرانی المشتهر بشرح الفقیه/ محمدتقی المجلسی (الاول)
مشخصات نشر:قم: موسسه اسماعیلیان، 1414ق. = - 1372.
شابک:6000ریال(ج.1)
يادداشت:جلد سوم به بعد توسط دار التفسیر منتشر شده است
يادداشت:ج. 3، 4 (چاپ اول: 1416ق. = 1374)؛ بها: 9000 ریال (هر جلد)ج. 7 (چاپ اول: 1376؛ بها: 12000 ریال
یادداشت:کتابنامه
عنوان دیگر:شرح الفقیه
موضوع:فقه جعفری
احادیث احکام
رده بندی کنگره:BP158/87/م 3ل 9 1372
رده بندی دیویی:297/342
شماره کتابشناسی ملی:م 73-2527
ص: 1